دوباره زنده كند راه و رسم انساني

زهي جمال رخش كرده پرتو افشاني
به ماه چارده و آفتاب رخشاني
زهي ولي خدا قطب عالم امكان
جهان جود و كرم پيشواي يزداني
ظهور قدرت دادار حجت بن حسن
كه ظاهر است از او كبرياي سبحاني
نجات امت مظلوم و خلق مستضعف
اميد مردم محروم و فيض رحماني
سپهر مجد و شرف شمس آسمان جلال
جمال غيب ابد شاه ملك امكاني
اگر چه پر شده عالم زفتنه و زفساد
مسلط اند به دنيا جنود شيطاني
به نام صلح و دموكراسي و وطن خواهي
زنند ضربه به شخصيت مسلماني
گرفته است بشر راه انحراف و خطا
به هر مكان نگرم تيره است و ظلماني
بگيرد ار همه اقطار محنت ايام
شب فراق شود هر چه بيش طولاني
بمان به جا و مشو نااميد چون آيد
امام و منجي كل مقتداي پاياني
سليل احمد مرسل همان كسي كه خدا
عطا نموده به او منصب جهانباني
جهان نجات دهد از فساد و استكبار
دوباره زنده كند راه و رسم انساني
در آورد همگان زير پرچم اسلام
نظام مي نبود جز نظام قرآني
ظهور مي كند و مي كند اساس ستم
كند زمين و زمان را زعدل نوراني
امير معدلت آيين ومعدلت گستر
دهد نجات همه خلق از پريشاني
خوش آن زمانه و آن روزگار و آن ايام
خوش آن حكومت و آن عدل و عصر روحاني
7 جمادي الثانيه 1421
لطف الله صافي

بنگر به ذره، مهر درخشان چه می‌کند

جان را مپرس با غم هجران چه می‌کند

با تیغ تیز پیکر عریان چه می‌کند

 

مستانة غمت مِی جنت نمی‌خورد

 سرگشتة تو با سر و سامان چه می‌کند

 

بودیم خاک و با نگهت کیمیا شدیم

بنگر به ذره، مهر درخشان چه می‌کند

 

از ابر لطف توست که سرسبز مانده‌ایم

در این کویر تَف‌زده، باران چه می‌کند

 

ما را که دید بر سر کویش به خنده گفت

بیمار ره نبرده به درمان چه می‌کند

 

ای صد بهار از تو شکوفا بیا بیا

باد خزان ببین به گلستان چه می‌کند

 

پرسیده‌ای که دوست ز دشمن چه می‌کشد

هیچ آگهی فراق تو با جان چه می‌کند

 

ای منتظر بیا و نظر کن که داغ هجر

با لاله‌های سوخته دامان چه می‌کند

 

در حسرت تو دربدری شد نصیب خضر

ورنه به سیر کوه و بیابان چه می‌کند

 

دست نیاز به‌سوی تو دارد وگرنه نوح

با زورق شکسته به طوفان چه می‌کند

امام حسین (علیه السلام) درقرآن

سوره فجر

این سوره، در روایت امام صادق (ع) به سوره امام حسین (ع) مشهور است و توصیه شده که در نمازهای واجب و مستحب ، خوانده شود : « اِقْرَؤُا سُورَةَ الفَجِرِ فی فَرائِضِکم وَ نَوافِلِکم ، فَاِنها سُورَةُ الحُسَین (ع) وَ ارْغَبُوا فیها»(سوره فجر را در فرائض و نوافل بخوانید زیرا آن سوره حسین‌(ع) و در آن رغبت داشته باشید.)(1)

و این نامگذاری ، جالب است ، « چرا که قیام کربلای حسین (ع) ، خود انفجار فجری از ایمان و جهاد بود ، در ظلمت شب جور و شرک بنی امیه ، و همچنان که با فجر و آغاز روز ، حرکت و حیات مردم شروع می شود ، با خون حسین (ع) و یارانش در عاشورا ، اسلام جانی تازه گرفت و حیاتی مجدد یافت» .(2)

در ذیل روایتی از امام صادق (ع) ، علت نامگذاری این سوره به سوره فجر ، این بیان شده که سیدالشهداء نفس مطمئنه و راضیه و مرضیه است و یارانش نیز اینگونه اند : « فَهُوَ ذُوالنَفسِ المُطمَئِنةِ الراضِیةِ المَرضِیةِ وَ اَصحابُهُ مِن آلِ‌ مُحَمدٍ هُم الراضُونَ عَن اللهِ یومَ القِیامَةِ وَ هُوَ راضٍ عَنهُم » .(3)

ترجمه: پس او صاحب نفس مطمئنه راضیه مرضیه است و اصحاب آن حضرت از آل محمد‌(ص) نیز از خداوند در روز قیامت راضی هستند و خداوند از آنها راضی است.

کهیعص

از حروف مقطعه قرآن در اول سوره مریم است، طبق برخی تفاسیر ، این حروف رمزی اشاره به حوادث یا فضایل یا مسایلی دارد که اهل بیت به علم آن آگاهند . از جمله تفسیرها و تأویلهای این حروف ، انطباق آن با حادثه کربلاست . در روایات است : حضرت زکریا نام پنج تن آل عبا را از جبرئیل فرا گرفت و چون به نام امام حسین (ع) می رسید ، اندوهگین می شد و اشک در چشمش می آمد ، اما با نامهای دیگر ، اندوهش می رفت . راز آن را از خداوند پرسید . خداوند با « کهیعص » قصه آن را خبر داد . « کاف » ، نام کربلاست ، « ها » ، کشته شدن عترت طاهره است ، « یأ » یزید ستمگر ، قاتل حسین (ع) است ، « عین » عطش حسین (ع) و « صاد » صبر و مقاومت اوست . زکریا سه روز در مصیبت حسین (ع) گریست و از خدا خواست که فرزندی به او عطا کند و با محبت او ، آزمایشش کند و آنگونه که محمد صلی الله علیه و آله را در سوگ فرزندش به داغ نشاند ، او را هم داغدار کند . خداوند ، یحیی را به او عطا کرد . یحیی هم همچون حسین (ع) شش ماهه به دنیا آمد .(4) میان یحیی بن زکریا و حسین بن علی شباهتهای دیگر نیز وجود دارد . سر هر دو مظلومانه بریده شده و سر هر دو در طشت و طبقی پیش طاغوت زمانشان نهاده شد .

سیمای حسین(ع) در احادیث پیامبر(ص)

حسینٌ منی و انا من حسین (ع)

حسین (ع) از من است و من از حسینم . حدیثی که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است و در کتب حدیثی شیعه و اهل سنت آمده است ، متن کامل آن چنین است :

« حُسَینٌ مِنی وَ اَنَا مِن حُسَین اَحَب اللهُ مَن اَحَب حُسَینا وَ اَبْغَضَ اللهُ مَن اَبغَضَ حُسَینا ، حُسَینٌ سِبطٌ مِنَ الا سباطِ ، لَعَنَ اللهُ قاتِلَهُ »(5) اینگونه تعبیر ( من از اویم و او از من است ) نشانه وحدت کامل فکری ، روحی ، مرامی ، جسمی و خط مشی است و رسول خدا صلی الله علیه و آله نیم قرن پیش از حادثه کربلا ، خواسته قیام و نهضت حسینی را تداوم راه خویش بداند و دشمنان سیدالشهداء را که دست خود را به خون او آلودند ، دشمنان و قاتلان خود به حساب آورد ، چرا که خشم و رضا و جنگ و صلح و یاری یا جفا بر حسین (ع) ، همسان با خشم و رضا و جنگ و صلح و یاری و جفا بر پیامبر خداست ، چرا که این دو ، یک جان در دو بدن و یک فکر و مرام ، در دو زمانند . (6)

به تعبیر امام خمینی « ره » : « با زنده نگه داشتن او اسلام زنده می شود . « انا من حسین » ، که روایت شده است که پیغمبر فرموده است ، این معنایش ، معنا این است که حسین مال من است ، و من هم از او زنده می شوم ». (7)

حسین، سید جوانان بهشت

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: «الحَسنُ و الحُسَین سَیدا شَبابِ اَهلِ الجَنّة؛ حسن و حسین، دو آقای جوانان اهل بهشتند».

در بعضی از احادیث چنین آمده است که پیامبر فرمود: «فرشته‌ای از آسمان که مرا زیارت نکرده بود، از جانب خدا برای زیارت من، اذن خواست. پس به من خبر و مژده داد که دخترم فاطمه، سیده‌ی زنان امت من است و این که حسن و حسین، دو آقای جوانان اهل بهشتند». (8)

فضیلت دوستی حسین علیه‌السلام و نکوهش دشمنی با آن حضرت

پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بیرون آمد، در حالی که حسن و حسین با او بودند و هرکدام بر یک دوش پیامبر بودند. حضرت، یک بار حسن را می‎بوسید و یک بار حسین را؛ تا به ما رسید و فرمود: «مَن اَحبَّ الحسنَ و الحسینَ فَقَد اَحبّنی وَ مَنَ اَبغَضَهما فَقَد اَبغَضَنِی؛ هرکس حسن و حسین علیه‌السلام را دوست بدارد، همانا مرا دوست داشته و هرکس آن‌ها را دشمن بدارد، پس البته مرا دشمن داشته است». (9)

محبوب پیامبر

در روایت دیگری آمده است که: جمعی با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به میهمانی می‌رفتند و آن حضرت پیشاپیش آنان حرکت می‌کرد. در اثنای راه، حسین علیه‌السلام را دید و خواست او را در آغوش بگیرد. حسین علیه‌السلام، به این سو و آن سو می‌دوید. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله با مشاهده‌ی این حالت، تبسم می‌کرد تا آن‌که او را در آغوش گرفته، یک دست خود را به پشت سر و دست دیگر را به زیر چانه‌ی ایشان نهاد و لب‌های مبارک‌شان را بر لب‌های حسین علیه‌السلام قرار داده، بوسه می‌زد و می‌فرمود: «حسین از من است و من از اویم. خداوند دوست دارد کسی را که او را دوست دارد». (10)

ابن ‌عبدالبرّ قرطبی از ابوهریره روایت می‎کند که گفت: این چشم‌هایم دید و گوش‌هایم شنید که پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، هر دو دست حسین را گرفته بود و پاهای حسین بر روی پاهای پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بود. حسین بالا رفت تا پاهایش را بر سینه‌ی پیغمبر گذارد. پس پیغمبر فرمود: دهان باز کن! پس بوسیدش، و سپس گفت: خدایا او را دوست بدار، زیرا من او را دوست می‎دارم». (11)

در البداء و التاریخ نقل شده که بعد از واقعه عاشورا یزید امر کرد تا خاندان و بانوان آن حضرت را بر در مسجد نگاه دارند تا مردم آن‌ها را ببینند؛ و خودش سر مبارک حسین علیه‌السلام را در جلو خود گذاشته بود و با چوب یا شمشیر بر لبان مطهر حضرت می‎زد. ابوبرزه اسلمی برخاست و گفت: «به خدا قسم، چوب تو، به همان موضعی می‎خورد که مکرر دیدم پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آن‌جا را می‎بوسید». (12)

اول کسی که وارد بهشت می‎شود

روزی پیغمبر اکرم صلی‎الله‎علیه‎و‎اله به علی علیه‎السلام فرمود: «اولین کسانی که وارد بهشت می‎شوند، من، تو، فاطمه، حسن و حسین هستیم». علی علیه‎السلام عرض کرد: «پس دوستان ما چطور»؟ پیغمبر صلی‎الله‎علیه‎و‎آله فرمود: «به دنبال شما وارد می‎شوند».(13)

گلی از باغ دنیا

راوی می‎گوید: « خدمت رسول خدا صلی‎الله‎علیه‎و‎آله شرفیاب شدم. دیدم که حسن و حسین، روی دوش اویند. عرض کردم: ای رسول خدا! آیا این دو را دوست می‎داری؟ فرمود: برای چه دوست نداشته باشم، در حالی که این دو، گل‌های من‌اند از باغ دنیا».(14)

فرزند نهم امام حسین (ع)

پیامبر صلی‎الله‎علیه‎و‎آله فرمود: «حسن و حسین، دو امام امت من بعد از پدرشان می‎باشند، و دو آقای جوانان اهل بهشتند، و مادرشان، سیده‌ زنان جهانیان و پدرشان، سیدالوصیین است. و از فرزندان حسین، نه نفرند که نهمین آن‌ها از فززندان من قائم است. طاعت او، طاعت من و مخالفت با او، مخالفت با من است. به سوی خدا شکایت می‎کنم از کسانی که فضیلت ایشان را انکار و احترام‎شان را بعد از من ضایع می‎نمایند، و خداوند کافی است در ولایت کارها و نصرت عترت من و امامان امت من؛ و انتقام‌گیرنده است از کسانی که حق آن‌ها را انکار نمایند.(15)

خداوند محسن است و فرزند فاطمه حسین

پیامبر اکرم صلی‎الله‎علیه‎و‎آله فرمود: «چون خدا، آدم را آفرید، در سمت راست عرش، پنج شبح در نور دید که در سجده و رکوع هستند. آدم علیه‎السلام پرسید: این پنج شبح که در هیبت و صورت من هستند، کیستند؟ خطاب شد: اینان پنج تن از فرزندان تو هستند که پنج اسم برای آن‌ها از نام‌های خود مشتق کرده‌ام، و اگر برای اینان نبود، بهشت و جهنم، عرش و کرسی، آسمان و زمین، فرشتگان و آدمیان و جنّیان را نمی‎آفریدم. پس من محمودم و این، محمد است. من عالی هستم و این، علی است. من فاطرم و این، فاطمه است. من احسانم و این، حسن است. من محسنم و این، حسین است. به عزتم سوگند یاد نموده‌ام که هرکس ذره‌ای از کینه‌ی ایشان را در دل داشته باشد، او را داخل آتش می‎کنم. اینان برگزیدگان من هستند، و به اینان نجات می‎دهم، و به اینان هلاک می‎نمایم. هر وقت حاجتی داری، به این پنج تن متوسل شو».

پس پیغمبر صلی‎الله‎علیه‎و‎آله فرمود: «مائیم کشتی نجات! هرکس به آن متعلق شود، نجات یابد و هرکس از آن برگردد، هلاک شود».(16)

دوستان حسین، اهل بهشتند

ابن‌عباس، حدیثی طولانی از پیغمبر صلی‎الله‎علیه‎و‎آله در فضائل حَسنین علیهم‎السلام روایت کرده که در پایان آن می‎فرماید: «خدایا! تو می‎دانی که حسن، حسین و عمو و عمه‌ی آنان، اهل بهشتند. هرکس آن‌ها را دوست بدارد، در بهشت است و هرکس آن‌ها را دشمن بدارد، در آتش است».(17)

پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ

1. سفینة البحار ، ج 2 ، ص 346 ، عوالم ( امام حسین ) ، ص 97 .

2. آشنایی با سوره ها ، جواد محدثی ، ص 92 . در این باره مقاله ادبی تحلیلی « سوره فجر، سوره امام حسین» را در «روایت انقلاب» ص 138 بخوانید.

3. عوالم ( امام حسین ) ، ص 98 .

4. تفسیرالبرهان ، ج 3 ، ص 3 ، بحارالانوار ، ج 44 ، ص 223 . آیات دیگری نیز به شهادت امام حسین (ع) تأویل شده است . ر . ک‍ : بحارالانوار ، ج 44 ، ص 217 باب « آلایات المأولة لشهادته » .

5. احقاق الحق ، قاضی نورالله تستری ، ج 11 ص 265 ، بحارالانوار ، ج 43 ص 261 ؛ تاریخ الاسلام ، ذهبی ، ج 5 ، ص 97 .

6. به مقاله ارزشمند « حسین منی و انا من حسین » از : محمد باقر بهبودی در « یادنامه علامه امینی » ، مقاله چهاردهم ، ص 305 مراجعه کنید .

7. صحیفه نور ، ج 13 ص 158 .

8. سنن ابن‌ماجه، ج 1، ص 556. استیعاب، ج 1، ص 376. الجامع‌الصغیر، ج 1، ص 7.

9. پرتوی از عظمت امام حسین (ع)، لطف‌الله صافی، ص 33.

10. «حسین منی و انا منه، احبّ الله من احبّ حسیناً»، طبقات ابن‌سعد.

11. استیعاب، ج 1، ص 182. الجامع‌، ج 3، ص 148.

12. کامل، ج 3، ص 299. تاریخ طبری، ج 4، ص 356. ترمذی، ج 13، ص 198.

13. «انّ اوّل یدخل الجنه انا و انت و فاطمه و الحسن و الحسین. قال علی، فمحبّونا؟ قال: من ورائکم»، ذخائرالعقبی، ص 123. کنزالعمال، ج 6، ص 216.

14. «ان الحسن و الحسین هما ریحانتای من الدنیا»، کنزالعمال، ج 13، ص 671.

15. فرائدالسبطین، ج 1، ص 42، به نقل از پرتوی از عظمت امام حسین، لطف‌الله صافی، ص 39.

16. فرائدالسبطین، ص 25.

17. نورالابصار، ص 114.

ماه شعبان

بدان كه شعبان ماه بسيار شريفى است و منسوب است به حضرت سيد انبياء صلى الله عليه و آله و آن حضرت اين ماه را روزه مى‏داشت و وصل مى‏كرد به ماه رمضان و مى‏فرمود: شعبان ماه من است هر كه يك روز از ماه مرا روزه بدارد بهشت او را واجب شود و از حضرت صادق عليه السلام روايت است كه: چون ماه شعبان داخل مى‏شد حضرت امام زين العابدين عليه السلام اصحاب خود را جمع مى‏نمود و مى‏فرمود اى گروه اصحاب من مى‏دانيد اين چه ماهى است اين ماه شعبان است و حضرت رسول صلى الله عليه و آله مى‏فرمود شعبان ماه من است پس روزه بداريد در اين ماه براى محبت پيغمبر خود و براى تقرب به سوى پروردگار خود به حق آن خدائى كه جان على بن الحسين بدست قدرت اوست سوگند ياد مى‏كنم كه از پدرم حسين بن على عليهما السلام شنيدم كه فرمود شنيدم از امير المؤمنين عليه السلام كه هر كه روزه دارد شعبان را براى محبت پيغمبر خدا و تقرب به سوى خدا دوست دارد خدا او را و نزديك گرداند او را به كرامت خود در روز قيامت و بهشت را براى او واجب گرداند و شيخ روايت كرده از صفوان جمال كه گفت: فرمود به من حضرت صادق عليه السلام كه وادار كن كسانى را كه در ناحيه و اطراف تو هستند بر روزه شعبان گفتم فدايت شوم مگر مى‏بينى در فضيلت آن چيزى فرمود بلى بدرستى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله هر گاه مى‏ديد هلال شعبان را امر مى‏فرمود منادى را كه ندا مى‏كرد در مدينه اى اهل مدينه من رسولم از جانب رسول خدا صلى الله عليه و آله بسوى شما مى‏فرمايد آگاه باشيد بدرستى كه شعبان ماه من است پس خدا رحمت كند كسى را كه يارى كند مرا بر ماه من يعنى روزه بدارد آن را پس گفت حضرت صادق عليه السلام كه امير المؤمنين عليه السلام مى‏فرمود كه فوت نشد از من روزه شعبان از زمانى كه شنيدم منادى رسول خدا صلى الله عليه و آله ندا كرد در شعبان و فوت نخواهد شد از من تا مدتى كه حيات دارم إن شاء الله تعالى پس مى‏فرمود كه روزه دو ماه كه شعبان و رمضان باشد توبه و مغفرت است از خدا و روايت كرده اسماعيل بن عبد الخالق كه گفت: بودم نزد حضرت صادق عليه السلام كه در ميان آمد ذكر روزه شعبان حضرت فرمود كه در فضيلت روزه شعبان چنين و چنان است حتى آنكه مردى مرتكب خون حرام مى‏شود پس روزه مى‏گيرد شعبان را نفع مى‏بخشد او را و آمرزيده مى‏شود