به امام خود ایمان بیاورید:
مرحوم شیخ مفید به نقل از امام محمّد باقر علیه السلام حكایت نماید:
روزى عدّه اى از مردم حضور امام حسن مجتبى علیه السلام آمده و به حضرت گفتند: یاابن رسول اللّه ! شما نیز همچون پدرت امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام معجزه اى - كه بسیار مهمّ باشد - برایمان آشكار ساز.
امام مجتبى علیه السلام فرمود: آیا پس از دیدن معجزه به امامت من مطمئن خواهید شد؟ و آیا ایمان خواهید آورد؟
گفتند: بلى ، اعتقاد و ایمان مى آوریم ؛ و دیگر هیچ شكّ و شبه اى وجود نخواهد داشت .
حضرت فرمود: آیا پدرم را مى شناسید؟ همگى گفتند: بلى .
در این هنگام ، حضرت پرده اى را كه آویزان بود كنار زد؛ پس ناگهان تمام افراد مشاهده كردند كه امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام نشسته بود.
سپس امام حسن مجتبى علیه السلام خطاب به جمعیّت كرد و فرمود: آیا او را مى شناسید؟
گفتند: بلى ، این مولاى ما امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام است ؛ و ما ایمان آوردیم و شهادت مى دهیم كه تو ولىّ و حجّت بر حقّ خداوند هستى ؛ و امام و جانشین پدرت خواهى بود.
و پس از آن اظهار داشتند: ما شاهد و گواه هستیم كه جنابعالى ، پدرت امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام را پس از مرگش به ما نشان دادى ، همان طورى كه آن حضرت ، رسول اللّه صلى الله علیه و آله را پس از رحلتش در مسجد قُبا به ابوبكر و عمر نمایاند.
امام حسن مجتبى علیه السلام فرمود: واى بر حال شما! مگر این آیه شریفه قرآن را نخوانده ونشنیده اید كه خداوند متعال مى فرماید:((وَلا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللّه اءمْواتا بَلْ اءحْیاءُ وَلكِنْ لا تَشْعُرُون )).
آن هائى را كه در راه خدا به شهادت رسیدند، مپندارید كه مرده اند؛ بلكه آنان زنده و جاوید مى باشند ولى شما درك نمى كنید.
البتّه این حالت مختصّ كشته شدگان فى سبیل اللّه است ، كه در همه جا حاضر و ناظر خواهند بود.
سپس در پایان افزود: شماها درباره ما اهل بیت رسالت و نبوّت چه تصوّراتى دارید و چه مى اندیشید؟
گفتند: یاابن رسول اللّه ! ما به تو ایمان آوردیم و مطمئن شدیم كه تو امام و خلیفه بر حقّ رسول اللّه صلى الله علیه و آله هستى.
 
روئیدن رطب بر نخل خشكیده
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:
حضرت امام حسن مجتبى صلوات اللّه علیه در یكى از سفرهاى خود براى حجّ عمره ، بعضى از افرادى كه معتقد به امامت زبیر بودند؛ حضرت را همراهى مى كردند.
پس كاروانیان در مسیر راه خود، در محلّى جهت استراحت فرود آمدند؛ و در آن مكان درخت خرماى خشكیده اى وجود داشت كه در اءثر بى آبى و تشنگى خشك شده بود.
حضرت كنار آن درخت خرما رفت و نشست ، در این اثنا یكى از افراد كاروان به آن حضرت نزدیك حضرت شد؛ و كنارش نشست .
بعد از آن كه مقدارى استراحت كردند، آن شخص كه معتقد به امامت زبیر بود سر خود را بالا كرد و پس از نگاهى به شاخه هاى خشكیده نخل ، گفت : اى كاش این نخل رطب مى داشت ؛ و مقدارى از آن را میل مى كردیم .
امام حسن مجتبى علیه السلام فرمود: آیا اشتها و علاقه به آن دارى ؟
آن شخص زبیرى گفت : آرى ، پس حضرت دست هاى مبارك خود را به سوى آسمان بلند كرد و دعائى را زمزمه نمود.
ناگهان در یك چشم به هم زدن ، نخل خشكیده ؛ سبزو شاداب گردید و در همان حال رطب هاى بسیارى بر آن روئید.
در همین موقع ساربانى كه همراه قافله بود و كاروانیان از او شتر كرایه كرده بودند، هنگامى كه این كرامت و معجزه را دید، در كمال حیرت و تعجّب گفت : این سحر و جادوى عجیبى است !!
امام علیه السلام فرمود: خیر، چنین نیست ؛ بلكه دعاى فرزند پیغمبر صلى الله علیه و آله است كه مستجاب گردید.
و سپس افراد كاروانى كه همراه حضرت بودند، همگى از آن خرماهاى تازه خوردند.
و آن درخت تا مدّت ها سبز و خرّم بود و مردمان رهگذر از خرماهاى آن استفاده مى كردند.(1)
ادب حسنین علیه السلام 
امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام مصداق کامل ادب بودند. نقل می کنند که وقتی امام حسن علیه السلام در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می خواستند پدر بزرگوارشان را صدا بزنند با تعبیر «یا اباالحسین» صدا می کردند و امام حسین علیه السلام آن حضرت را «اباالحسن» می خواندند و هر دو رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را پدر صدا می کردند. اما چون رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم رحلت کردند آن دو بزرگوار علی علیه السلام را پدر خواندند.